سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










دگر از عشق مجنون ها خبر نیست

دگر چشمان لیلی ها به در نیست

نمی بینی دگر تیشه بدستی

نمی بینی دگر از عشق ,مستی

میان کوچه ها آواز خوان کو؟

پری قصه گوی مهربان کو؟

شمیم اطلسی هامان کجا رفت؟

همه دلواپسی هامان کجا رفت؟

چرا فرهاد چشمش خیس و تر نیست؟

به پای بیستون از او خبر نیست؟

چه شد شیرین به صد فرهاد دل داد؟

چه شد فرهاد,شیرین ها کند یاد؟

چه شد یک دل به صدها دل سپردیم؟

و خیل عاشقان یک یک شمردیم؟

کجا شد هق هق مردان دل پاک؟

صدای خش خش هر برگ بر خاک؟

شب مهتاب و سوز عاشقی هست؟

حیاط خانهامان رازقی هست؟

به دل دروازه بسته می شماریم

که بر دیوار دل چند اسم داریم؟

چرا این گونه گشته دل سپردن؟

قسم راحت شده چون نقل خوردن

چرا عاشق فربیبی باب گشته؟

صداقت , یک دلی در خواب گشته؟ 

+نوشته شده در دو شنبه 11 / 6 / 1391برچسب:متن عاشقانه,مجنون,لیلی,مصالب عاشقانه,جدیدترین جملات عاشقانه,عشق,تنهایی,جملات غمگین,ساعت13:53توسط آرمین نخستین | |


خیلی سخته ازترس اینکه مردم فکرنکنن دیوونه ای نتونی درددلت رو به کسی بگی 

 

بغض کنید ، گریه کنید ، درد بکشید ولی با آدما درد دل نکنین ...


•.♥تو را نمی دانم
ولی من
 حرف ِ آخرم را با بغض خوردم ... !♥.•

_____________________

 


آسمان غمگین است
دلش گرفته
صورتش به کبودی رفته است
وحشت بر همه جا سایه افکنده است

آسمان ترسناک است
حلقه سیاهی، چشمش را فرا می گیرد

دیگر خورشید نگاهش نمایان نیست
می خواهد ببارد
آنقدر ببارد تا آرام گیرد
آنقدر ببارد تا سیاهی چشمانش
به سفیدی بروند
تا دوباره درخشش چشمانش

همه عالم را فرا گیرد
تا دوباره سایه اش را در دریا ببیند
تا دوباره مردم او را سقف خویش قرار دهند
تا آفتاب گردان ها
دوباره به او بنگرند... 


تمام روزهایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی ....

•.♥خــدایـــــــــــــــــــ ــــــــا . . .


ایــنــکه مــیــگن از رگــ ِ گــردن نــزدیــکــتــری و ایــن حرفــا

در ســطحــ ِ فهم و درکــ ِ مــن نــیــــســت

یه دیــقــه بــیــا پائــیــن

 بــــغـــلــــم کن♥.•

+نوشته شده در پنج شنبه 5 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,متن عاشقانه,جدیدترین جملات عاشقانه,عاشقانه غمگین,جملات غمگین,,ساعت11:16توسط آرمین نخستین | |


!گفت که تا آخر دنیا با من می مونه؟
 آهان حالا فهمیدم چرا میگن
دنیا دو روزه ...

 


ديدي اي دل عاقبت زخمت زدند؟
گفته بودم مردم اينجا بدند
ديدي آخر ساقه جانت شكست ؟
آن عزيزت عهدوپيمانت شكست؟
ديدي اي دل درجهان يك يار نيست؟
هيچكس در زندگي غمخوار نيست؟
آه ديدي سادگي جان داده است؟
جاي خود را گِل به سيمان داده است؟
ديدي آخر حرف من بيجا نبود؟
از براي عشق اينجا ، جا نبود؟
نوبهار عمر را ديدي چه شد؟
زندگي را هيچ فهميدي چه شد؟
ديدي اي دل دوستيها بي بهاست؟
كمترين چيزي كه مي يابي وفاست؟
ديده اي گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آري اي دل ! زنده بودن ساده نيست
بين آدمها يكي دلداده نيست
بايد اينجا از خود اي دل گم شوي
عاقبت همرنگ اين مردم شوي !

نمییخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام بشم


هــمـــه آدمـهـــا قـابـلـیت ایـن را دارنـد کـه هـر لـحـظـه دلـی بـبـازنـد بـه خـط و خـال دلـبـرکـی و ...



آدمـهـــای بـیـشـمــاری هـسـتـنــد کـه در ایـن بـازار هر روز مـتـاعـی انـتـخـابــ مـی کـنـنـد..



امـا آدمـهــای خـیـلـی کـمـی هـسـتـنـد کـه بـا وجـود آگـاه بـودن از ایـن قـابـلـیـت و رونــق ایـن بـازار



یـکــ انــتــخـــابــ مـی کــنــنــد..بـه آن انـتـخــاب احـتـرام مـیـگـذارنــد ،بـه آن عـشـق مـیورزنـد و وفـادار



مـی مــانــنــد،تــا زمـانـی کـه بـه صـحیـح بـودن انـتــخـاب خـود ایـمـان دارنـد ...



هســتـنــد ایـنـگـونـه ادمـهــا ..امـا خـیـلـی کـم ...خـیـلـی خـیـلـی کـم ...


غمگين توي تنهايي نشستم
بغض سرد و بي صدامو تو چشاي تو شكستم

طعم تلخ گريه ها مو كسي اينجا نميدونه
چه غريبه توي دنيا لحظه هاي عاشقونه

به هواي چشم خيسم ديگه ابري نمي باره
تو شباي خالي من نميخنده يه ستاره

جاده ي از تو گذشتن پيش رومه تا هميشه
تو نموندي تا ببيني آخر قصه چي ميشه

سايه اي خسته تر از شب و تو با پاي پياده
آخر قصه همينه من و تنهايي و جاده


اینجا حریم من است

حریم قلب کوچکم !

قفس تنهایی من

و حرفهای نگفته ام ...

من در این قفس به معنای عشق رسیده ام

و درین سکوت اشک ریخته ام

و به تنهایی خویش اعتراف می کنم !

کسی دلش برایم نسوزد

من این قفس را دوست دارم و تنهایی ام را !...

و حالا این بزرگترین سرمایه ی من است

که عشق را در این قفس به تماشا نشسته ام ......

•.♥خــــدا پــــرسیــــد: میخــــوری یــا میبــــری؟

مــــن گفتــــم میخــــورم

چــــه مـــی دونستــــم لــــذت هـــا رو میبـــرنــد حســــرت هــا رو میخـــورند♥.•

 


دخترک هميشه مي گفت: من براي نجابت وفا و زيباييت عاشق تو شدم.

پسرک براي روز تولدش سه حيوان خانگي به او هديه داد ...اسب سگ و يک پرنده زيبا!

تا دخترک خواست دليل اينکار را بپرسد.... پسرک رفته بود

براي هميشه
نیا باران زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم و خوب می دانم

که گل در عقد زنبور است

اما یک طرف سودای بلبل،

یک طرف بال و پر پروانه را هم

دوست میدارد

نیا باران پشیمان میشوی از آمدن

زمین جای قشنگی نیست

در ناودان ها گیر خواهی کرد

من از جنس زمینم خوب می دانم

که اینجا جمعه بازار است

و دیدم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه میدادند

در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند

در اینجا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه

می گیرند

 نیا باران زمین جای قشنگی نیست


 

حتی عکستم ندارم که بذارم روبروم...

اونقدر نگاش کنم تا بشکنه بغض گلوم... 
 

در میان گریه هایم

همچو یک شمع مذابم

در میان آرزوها

چون کویری در سرابم

چشمه ای خشکیده از امواج آبم

من سرودی در گلو بگرفته از غم

من چو فانوسی با طاق بیکسی ماوا گرفتم

شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم

قوی تنهایم که در تنهایی خود

رفته ام از یاد یاران دیر سالیست

مرغ غم در جان من خوش کرده منزل

وای بر من

وای بر دل ...............
 


 

•.♥هی خودم 

نترس

من اینجام!!!
♥.•

____________________


 

كاش مي شد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد
كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد

كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد
كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد

كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد
بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پر كشيد
كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد
كاش مي شد چا در شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دور شد

كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد
در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد  


قرار نبود تو این قفس بمونم چشم انتظار بری با عشق خودت من بی خبر از این قرار قرار نبود این عشق پاک به دست تو بشه هلاک تو باشی سهم اسمون من اسیر دست خاک...... 

•.♥زخمــی بـه دلـــــم مـــانده

دلتــ را قـــــرض میـــدهیــ

 امـــشب را مــــرحــــم بـــــاشد♥.•

_____________


من نه عاشق هستم
و نه محتاج نگاهی
که بلغزد بر من من خودم هستم
و یک حس غریب که
به صد عشق و هوس می ارزد
من نه عاشق هستم
نه دلداده به گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که
مرا از پس دیوانگی ام می فهمد
 

خداوندا !


مگر نه اینکه من نیز چون تو تنهایم


پس مرا دریاب


و به سوی خویش بازگردان ،


دستان مهربانت را بگشا


که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم

  

 

فقط رفت

بدون کلامی که بوی اشک دهد..

فقط رفت

بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد

فقط رفت
و من شنیدم که توی دلش گفت:

"راحت شدم ..."

 

 

کاری به کار عشق ندارم من هیچ چیز و هیچ کسی را دیگر

در این زمانه دوست ندارم انگار

این روزگار چشم ندارد من و تو را یک روز خوشحال و بی ملال ببیند

زیرا هر چیز و هر کسی را که دوست تر بداری

حتی اگر که یک نخ سیگار... یا زهرمار باشد

از تو دریغ می کند پس من با همه وجودم

خودم را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر

کاری به کار من نداشته باشد این شعر تازه را هم....

ناگفته می گذارم... تا روزگار بو نبرد

گفتم که

کاری به کار عشق ندارم!

 


حکایتـــــ من

حکایت ماهی تُنگ شکستـــه ایســـت

که روی زمین دل دل می زند ..

و حکایتــــــ تو

حکایت پسرک شیطان تیر کـــــمـان به دستی

که نفس های او را شـــــماره می کند ..

 
 

•.♥چشم گذاشتی ، رفتی ... تا همیشه شمردن ، شرط بازی نبود ! ...♥.•
________________________ 


سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه

اشکاتو زودی پاک کنی تا کسی ندونه

سخته دوسش داشته باشی ولی ندونه

سخته نگاهش بکنی اما نخونه

قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست

سخته به قربون چشاش بری تو رویا

قدم قدم گریه کنی کنار دریا

سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت

خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت

(عکس خودمهاااا قشنگ شده؟)

باز یکی بود ، یکی نبود...نه...زیر این گنبد کبود ،
سهم من از ستاره ها ، حتی یه چشمک هم نبود،

صدای قلب ساده رو کسی ازم نمیخره ،

چرا همیشه بی کسی، سهم دل ساده تره.....!!!!
اصلا چرا همیشه یکی بود یکی نبود
چرا اون دوتا یکی با هم نبودن 

چه غريبانه رفت
آن پرنده کوچک
وقتي از صداي گريه ام
خسته شد ! ! !
((او حق داشت
من خنده را از ياد برده بودم ))

عشق فراموش کردن نیست ، بخشیدن است . گوش کردن نیست ، درک کردن است . دیدن نیست ، احساس کردن است . جا زدن نیست ، صبر کردن است و ادامه دادن است

•.♥بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من ...بزرگ است ...♥.•
 _______________________


گفتى: غزل بگو! چه بگويم مجال كو
شيرين من، براى غزل شور و حال كو
پر مى زند دلم به هواى غزل، ولى
گيرم هواى پرزدنم هست، بال كو
گيرم به فال نيك بگيرم بهار را
چشم و دلى براى تماشا و فال كو
تقويم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگ هاى سبز سرآغاز سال كو
رفتيم و پرسش دل ما بى جواب ماند
حال سؤال و حوصله قيل و قال كو

مي پسـندم پاييـز را ؛

که معافـم مي کنـد

از پنـهان کردن دردي که در صـدايم مي پيچـد ُ اشکي که

در نگاهـم مي چرخـد

آخر همه مـي داننـد سـرما خورده ام . . . !

•.♥این دلـــــی که شکستــــی مـــــال مـــــن نبــــــود

خیلی وقت پیش تقدیـــم به تــــو شد

 خوشحالــــــم چــون حالا میتونــــم جـای دل سنگ بـــذارم تــــو ســــینه . . .♥*●

____________________


به سرنوشت بگویید...

اسباب بازی هایت بی جان نیستند...

آدمند...
...
می شكنند...

 

 

 

ای خدایی که همه چیز را زوج آفریدی

.
.
.

ما رو یادت رفت؟

جدایی نادر از سیمین اسکار میگیرد. جدایی من از تو عمرم را

•.♥گاهیـــــــــــ
که دلم عجیبــــــــــ می گیرد
.
.
دیگـــر ول نمیکند . . !♥.•

_____________________


هی غریبه!
روی کسی دست گذاشتی
که همه دنیامه
...
بی وجدان
اینقدر راحت به او نگو
عــــزیــــزم...!!!
 

زمین را
می سپارم به آن هایی که هنوز نای قدم هایشان باقی ست
می سپارم به رود که در مصدر رفتن زاده شده
به گل ها که زیبایند
و درخت هایی که دست های من اند
زمین را می سپارم به آسمان
من دل می کَنم از زمینی که "تو" اش کنار من نباشد
و می میرم...

 


كاش مي شد بار ديگر سرنوشت از سر نوشت

كاش مي شد هر چه هست بر دفتر خوبي نوشت

كاش مي شد از قلمهايي كه بر عالم رواست

با محبت , با وفا , با مهربانيها نوشت

كاش مي شد اشتباه هرگز نبودش در جهان

داستان زندگاني بي غلط حتي نوشت

كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود
كاين همه اي كاشها بر دفتر دلها نوشت

 

 

•.♥شاید قانـــون دنیا ـهمین باشد ......
تو صاحب ِ آرزویـــــے باشـے
کــ ِ شیرینــے تعبیرش
براے دیگــــــریست ♥.•

 


آدمی که منتظر است ......

هیچ نشانه ای ندارد ،

هیچ نشانه ی خاصی ندارد

فقط با هر صدایی

برمیگردد... !!!! 

نه چتر با خود داشتی
نه روزنامه
نه چمدان
عاشقت شدم!
از کجا باید می*فهمیدم مسافری؟

سکوتت را نمی خواهم، صدایم کن
صدایت مثل رویا، مثل ابریشم،
صدایت مثل معنای محبت مثل گل زیباست.
صدایت غرق خوبی هاست،
در این تنهایی غمگین صدایم کن.
برای شعرهای آشنای من، صدای تو هزاران سطر جا دارد.
سکوتت را نمی خواهم، صدایم کن.
صدایت اشک هایم را صدا می کرد.
تمام اشک های من صدایت را دعا می کرد،
صدایت را دعا می کرد...

•.♥کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
 بی تو هرگز زندگی زیبا نبود♥.•

____________________________


خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به مـــــــــــــن خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از ایــــــــن؟که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو بوده به دیــگران برسد
چه می کنی؟اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کنی برود ازدلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشتی به آن برسد
رها کنی بروند و دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که ... نه نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد

جیجیرک به خرس گفت دوست دارم ولی خرس گفت الان زمستونه وقته خوابه زمستونیه بخواب بدن صحبت میکنیم !! خرس خوابید اما نمیدونست عمره جیرجیرک فقط 3 روزه

 باران و تگرگ را به چشمم دیدم /
افتادن برگ را به چشمم دیدم /
در واهمه ی نبودن و بودن تو /
من سختی مرگ را به چشمم دیدم .

پائیز که میرسد

حس*ها شبیه موج اند.

باز می گردند، حتی وقتی خیال می کنی دریا دیگر آرام گرفته....

•.♥گفتی : ما به درد هم نمی خوریم

  اما هرگز ندانستی که من تو را برای دردهایم نمی خواستم . . .♥.•
___________________________


بی قرارم واسه چشمات
اون نگاهی که به یک دنیا میارزه
میخوام از تو بنویسم
اما اسمت که میاد دستم میلرزه
چیکه چیکه آب شدم من
وقتی گفتی نمی خوام با تو بمونم
حالا تنهام ، یک پریشون
خیلی وقته که دیگه بی هم زبونم
من هنوز از تو میخونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
من هنوز از تو میخونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
خواب چشماتو می بینم ، فردا آفتابیه دنیام
تو میشی تعبیر خوابم ، میرسم به آرزوهام
می دونم میای دوباره ، آسمون آفتابی میشه
باز بهار میاد سراغ گلدونای پشت شیشه
چشم به راه تو می مونم اگه میشونی صدامو
تکیه کن بازم به شونم گوش بده ترانه هامو
یه دریچه مهربونی هدیه کن به خلوت من
نشو با دلم غریبه سر بزن به غربت من
من هنوز از تو میخونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه
من هنوز از تو میخونم عاشقونه
جای دستای تو خالی توی خونه 

•.♥دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم

می آید ، می ماند، و به تنهائیم پایان میدهد

آمد ، رفت ، وبه زندگی ام پایان داد . . .♥.•

__________________

+نوشته شده در چهار شنبه 28 / 6 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای عاشقونه,جملات جدید عاشقانه,جدیدترین جملات عاشقانه,ساعت16:24توسط آرمین نخستین | |


بي سرانجام مثل اين کاغذ ..

بي ترنم مثل وجود نهالي خشک شده ..

بي عشق مثل وجود من ..

بسوزند اين بي هاي چسبيده به افکارم! 

 

عاشقی

عاشقی یعنی اسیر دل شدن با هزاران درد و غم یکی شدن....

عاشقی یعنی طلوع زندگی با صداقت همنشین گل شدن....

عاشقی یعنی که شبها تا سحر غرق در دریای رویاها شدن...

عاشقی یعنی تحمل انتظار مثل ماه آسمان تنها شدن...

 عاشقی یعنی دو دیده تا ابد پر ز گوهرهای دریائی شدن....


شبی غمگین شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد

دلم در حسرت دیدار او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد

.♥ آن یوسفی که به کنعان بازگشته بود استثناء بود.

تو غمت را بخور . . .
♥.•

_________________________

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br